کد مطلب:28418 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

ابوایّوب انصاری












2049.المستدرك علی الصحیحین- به نقل از ابو ایّوب انصاری، در خلافت عمر بن خطّاب-: پیامبر خدا، علی بن ابی طالب را بر پیكار با ناكثین، قاسطین و مارقین، فرمان داد.[1].

2050.تاریخ دمشق- به نقل از ابو ایّوب انصاری، در خلافت عمر بن خطّاب-: پیامبر خدا، مرا بر پیكار با ناكثین، قاسطین و مارقین به همراه علی بن ابی طالب علیه السلام فرمان داد.[2].

2051.المعجم الكبیر- به نقل از محنف بن سلیم-: نزد ابو ایّوب انصاری رفتیم كه در روستای صَعْنَبی [ در یمامه] اسبانش را علوفه می داد.زمان كوتاهی نزد او ماندیم. من به وی گفتم: ابو ایّوب! تو همراه پیامبر خدا با مشركانْ پیكار كردی و اینك با مسلمانان می جنگی؟ گفت: به درستی كه پیامبر خدا، مرا بر پیكار با سه گروه، فرمان داد: ناكثین، قاسطین و مارقین. [ تاكنون] با ناكثین و قاسطین پیكار كرده ام و اگر خدا بخواهد، بر سر كوه ها، در راه ها و حاشیه رودخانه ها با مارقین هم جنگ خواهم كرد؛ اگر چه اكنون نمی دانم آنان چه كسانی هستند.[3].

2052.تاریخ بغداد- به نقل از علقمه و اَسود-: به هنگام بازگشت ابو ایّوب انصاری از صِفّین، نزدش رفتیم و گفتیم: ای ابو ایّوب! به درستی كه خداوند، تو را با فرستادن محمّدصلی الله علیه وآله گرامی داشت و آمدن شترش، تفضّل و كرامتی از سوی خداوند برای تو بود كه شترش را بر درِ خانه تو خوابانْد، نه دیگران.[4] آن گاه، شمشیرت را بر دوش گرفته ای و اهلِ توحید را [ گردن] می زنی؟!

ابو ایّوب گفت: ای مرد! به درستی كه راهنما، هیچ گاه به گروهش دروغ نمی گوید، و به درستی كه پیامبر خدا، پیكار با سه گروه را به همراه علی علیه السلام به ما فرمان داد: پیكار با ناكثین، قاسطین و مارقین را.امّا ناكثین، با آنان رو به رو شدیم، [ یعنی] اهل جمل طلحه و زبیر؛ و امّا قاسطین، اینك از [ جنگ با آنان] باز می گردیم (یعنی معاویه و عمرو)؛ و امّا مارقین، آنان اهل نهروان اند.به خدا سوگند، اكنون نمی دانم آنان كجایند؛ ولی پیكار با آنان لازم است، به خواست خداوند.[5].









    1. المستدرك علی الصحیحین: 4674/150/3، كفایة الطالب: 168.
    2. تاریخ دمشق: 472/42، المناقب: 226/190، البدایة والنهایة: 307/7.
    3. المعجم الكبیر: 4049/172/4، اُسد الغابة: 3789/108/4، تاریخ دمشق: 473/42.
    4. به ورود پیامبرصلی الله علیه وآله به مدینه اشاره دارد.آن گاه كه اشراف مدینه از ایشان خواستند در منزل آنان بار اندازد، فرمود: «هر كجا شترم خوابید، همان جا فرود می آیم و شتر، بر درِ خانه ابو ایّوب خوابید.(م)
    5. تاریخ بغداد: 7165/186/13، تاریخ دمشق: 472/42، البدایة والنهایة: 307/7